☆⚛ردپاے‌ظهور⚛☆

گفته بودم گر بیائی مقدمت را گل فشانم گل چه قابل مهربانم چشمهایم فرش راهت
  • خانه 

به امید بهار

25 شهریور 1398 توسط خادمة‌الزهرا

چه انتظار عجیبی

عزیزِ من، چه غریبی

عجیب تر که چه راحت

نبودنت شده عادت

نه کوششی نه دعایی

فقط نشسته و گوییم:

خدا کند که بیایی

هر چند کمی فرج تمنا کردیم

آقا، ز سر خویش تو را، وا کردیم

شرمنده ولی، خلاصه تر می گویم

با واژه انتظار، بد تا کردیم

مطلب قبلی
مطلب بعدی

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

☆⚛ردپاے‌ظهور⚛☆

راه ظهورت را بستم؛ قبول! اما...خدا را چه دیدی، شاید قرار است، حُرِ تو باشم!

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس